دستگاه های موسیقی ایرانی
دستگاه های موسیقی ایرانی
اگر حتی مخاطب جدی موسیقی سنتی هم نباشید، حتماً نام «دستگاه»ها و «گوشه»های موسیقی به گوشتان خورده است.
همه ما بهعنوان علاقهمندان موسیقی ایرانی -که آن را به صورت حرفهای و آکادمیک دنبال نمیکنیم-
همیشه دوست داشتهایم بدانیم این دستگاه های موسیقی ایرانی و گوشهها چیستاند و در آنها چه میگذرد؟
هر کدام چه حال و هوایی دارند؟
چرا نام یکی چهارگاه است و دیگری شور؟ چرا یکی بیات اصفهان نام دارد و آن یکی شوشتری؟
این اسامی از کجا آمدهاند؟ اصلاً چه کسی اینها را ابداع یا کشف کرده است؟
قطعهای که در ماهور ساخته شده با قطعه دیگری که در شور ساخته شده، چه تفاوتهایی دارد؟
کدامیک از قطعات معروف و پاپیولار در مایههای موسیقی ایرانی ساخته شدهاند؟
و دهها سوال دیگر که همیشه برای مردم عادی و علاقهمندان موسیقی وجود داشته است.
آموزشگاه موسیقی
در نگاه علمی، دستگاه های موسیقی ایرانی به مجموعهای از چند نغمه (گوشه) اطلاق میشود
که با هم در گام، کوک و فواصل نت همآهنگی دارند. موسیقی ایران دارای هفت «دستگاه» و پنج «آواز» و در کل، دوازده «مایه» است.
اگر بخواهیم این مسأله را به زبانی ساده توضیح دهیم،
میتوانیم بگوییم که «دستگاهها» مجموعهای از گوشهها هستند که بر اساس منطقی د
رونی کنار هم قرار میگیرند
و هر یک حالوهوای خاصی را القا میکنند. مثلاً آن را پرهیجان میکنند یا غمگین یا حماسی و…
اما «دستگاهها» -به شیوهای که ما امروزه آنها را میشناسیم- از دوران قاجار در موسیقی ایران معمول شدهاند
و به واسطهی داشتن گوشهها، موسیقی ما را از تمام موسیقیهای دنیا متمایز میکنند.
این گوشهها در فرمهای مختلفی چون پیشدرآمد، درآمد، چهارمضراب، آواز، تصنیف و رِنگ تقسیمبندی میشوند.
دستگاه شور
دستگاه «شور» را در درجه اول مهمترین دستگاه های موسیقی ایرانی و مادر تمامی دستگاهها میدانند؛
چرا که پنج آواز مهم از آن منشعب شده است.
البته هر یک از دستگاه های موسیقی ایرانی تعدادی آواز و الحان فرعی دارند ولی شور، غیر از آوازهای فرعی، ملحقات دیگری هم دارد که هر یک به تنهایی مستقلاند.
دو آواز «بیاتترک» و «افشاری» گامی متفاوت از شور دارند
و به همین خاطر، برخی آنها را مستقل از شور میدانند؛ در حالی که دو آواز دیگر «ابوعطا» و «دشتی» ارتباط نزدیکتری با آن دارند.
در مکتب آوازی اصفهان، آواز بیاتترک از مشتقات دستگاه ماهور به حساب میآید؛
اما در مکتب تهران، مایه بیاتترک را جزء دستگاه شور میدانند.
با تمام اینها «شور» یکی از سادهترین دستگاههای ایرانی است و دستگاههایی چون نوا و سهگاه نیز از آن متأثرند.
«فرهاد فخرالدینی» اعتقاد دارد که نام «شور» ریشه در زبان عِبری «شیر» (به معنای آواز و سرود) دارد
و در عصر ساسانیان وارد زبان فارسی شده است؛ نکتهای که «عباس اقبالآشتیانی» نیز روی آن صحه میگذارد.
به عقیده داریوش طلایی، تمام ساختارهای مُدال در ردیف موسیقی ایرانی بر اساس چهار دانگ بنا میشود
که به آنها «دانگهای بنیادین» میگویند و یکی از این چهار دانگ بنیادین، دانگ اول دستگاه شور است.
دستگاه نوا
«نوا سرانجامِ نیایش زندگی و انسان است. سرانجامِ آهنگ روشنایی روز که به تاریکی و نیستی میرسد.
فقر و فنا است. نوید شبی تازه میدهد که سرانجام تولدی است تازه.» اینها را «مجید کیانی» دربارهی دستگاه نوا گفته است.
اگر بخواهیم به زبان ساده این دستگاه را تعریف کنیم،
باید بگوییم دستگاه نوا نه زیاد شاد است و نه زیاد حزنانگیز و البته در موسیقی ایران کمتر اجرا شده است.
برخی از اساتید مثل علینقی وزیری و روحالله خالقی، نوا را مشتق از شور دانستهاند؛
اما این دستگاه دارای تفاوت در نُت شاهد و ایست و همچنین شخصیت مستقل آوازی با شور و مشتقات آن است.
دستگاه ماهور
در موسیقی قدیم ایران، هنگام اجرای دستگاهی از موسیقی، شب یا روز بودن در انتخاب دستگاهی که مینواختند، مؤثر بوده است؛
برای مثال عبدالقادر مراغهای به شاگردان خود میآموخته:
«اگر شب بود، حتماً شور بزن و اگر صبح بود، چهارگاه بزن. اگر طرف شنونده سفیدروی بود، بم بزن و اگر سبزهروی بود، زیر بزن.»
در این میان، «ماهور» را هم صبح و هم شب اجرا میکردهاند.
دستگاه ماهور یکی از گستردهترین دستگاههای موسیقی ایرانی است و در ردیفهای گوناگون در حدود 50 گوشه را در بر میگیرد
و به علت حالت و ملودی روانی که دارد، اغلب به صورت موسیقی شاد در جشنها و اعیاد نواخته میشود.
این دستگاه، دارای گوشههای متنوعی است که با مقامهای کاملاً متفاوت در سه بخش بم، میانی و زیر اجرا میشود.
دستگاه چهارگاه
«مانند پیری فرزانه دارای روحی بلند و عرفانی است
و احساسات عالی انسانی را در کنار خصایص و محسنات انسانی صبور و شکیبا در خود دارد.
از ناکامیها و ناامیدیها اشک غم میریزد و در شادیها و خوشیها اشک شوق و سرور.
این دستگاه، بهترین گزینه برای ساخت قطعات و تصانیف ملی-میهنی و حماسی است؛
بهطوری که به زیبایی میتواند حالت شوق و افتخار وصفناپذیری را در شنونده به وجود آورد.» اینها را در توضیح «چهارگاه» آوردهاند.
گفتیم «شور» مهمترین دستگاه های موسیقی ایرانی است و به آن «مادر همه دستگاهها» میگویند؛
اما برخی از اهالی موسیقی (مثل هرمز فرهت و دکتر داریوش صفوت)،
دستگاه شور را به خاطر قدمت کمترش، به عنوان دستگاه اصلی نمیشناسند و «چهارگاه» را لایق این عنوان میدانند.
مهمترین و زیباترین مقامات ایرانی در این دستگاه اجرا شده است. چهارگاه گامی کاملاً ایرانی و خالص است.
دستگاه همایون
«مجید کیانی»، دستگاه همایون را ادامه روز، تداوم زندگی، اتحاد عشق و عاشق و معشوق و توحید میداند.
این دستگاه به تناسب نام خود، حالتی شاهانه، اشرافی و باوقار دارد؛
ولی با این حال، زمینه اجرای بسیاری از لالاییها و زمزمههای متداول در نقاط مختلف ایران است.
همچنین از نغمههای این دستگاه در موسیقی زورخانه نیز استفاده میشود.
گوشههای ردیفی این دستگاه عبارتاند از: چهارمضراب، درآمد اول، درآمد دوم، زنگ شتر، چکاوک، طرز، بیداد، نیداوود،
سوز و گداز، لیلی و مجنون، راوندی، نوروز عرب، نوروز صبا، نوروز خارا، نفیر، شوشتری، جامهدران، راز و نیاز، میگلی، رنگ فرح و…
دستگاه سهگاه
روحالله خالقی میگوید: «سهگاه آوازی است بینهایت غمگین و نالههای جانسوز آن، ریشه و بنیاد آدمی را از جا میکند
و از راز و نیاز عاشقانِ دوریکشیده و از بیچارگی بینوایان و ضعیفان گفتوگو میکند.»
اما مجید کیانی «سهگاه» را سپیدهدم، پایان شب و آغاز روشنایی یا آغاز زندگی انسان میداند.
این دستگاه -که تمام کشورهای مسلمان آن را دارند- بیشتر برای بیان احساس غم و اندوه که به امیدواری میگراید، مناسب است.
آواز سهگاه بسیار غمانگیز و حزنآور است. گوشههای مهم این دستگاه عبارتاند از: درآمد، مویه، زابل، مخالف، حصار و…
راستپنجگاه
میگویند زمانی که در دوران قاجاریه ردیف موسیقی ایرانی تدوین میشد،
تدوینکنندگان آن ابتدا تعداد زیادی از گوشهها را در دستگاههای ماهور، شور و متعلقات آن (همایون، اصفهان، سهگاه، چهارگاه و نوا) تقسیم کردهاند
و آنچه باقی مانده را در دستگاه راستپنجگاه قرار دادهاند.
حدس دیگر آن است که دستگاه راستپنجگاه در واقع برای مرحله عالی فراگیری موسیقی ایرانی تدوین شده بوده
تا نوازندگان برتر به کمک آن، با رموز مرکبنوازی و مرکبخوانی آشنا شوند.
فرهاد فخرالدینی، «راست و پنجگاه» را به این معنی میداند که نیمه اول گام آن، همان «راست» است
و نیمه دوم از پنج مقام مختلف مشتق شده است:
این پنج مقام (یا دستگاه) عبارتاند از ماهور، شور، نوا، سهگاه و همایون.
از آنجا که از طریق گوشه شوشتری در دستگاه همایون میتوان به گوشه منصوری در چهارگاه رفت،
راستپنجگاه عملاً امکان جابهجایی و مدگردی بین تمام دستگاههای موسیقی ایرانی را فراهم میکند.
از همین رو، این دستگاه در مرکبخوانی به کار میرود.
آواز افشاری
آواز افشاری منسوب به ایل افشار از طوایف ترک ایرانی و از متعلقات چهارگانه دستگاه شور (به همراه ابوعطا، دشتی و بیاتترک) است.
افشاری آوازی است محزون و غمانگیز و حالتی بسیار خوش و دلپسند دارد.
افشاری را مملو از شکایات و غم و اندوه دانستهاند. کرشمه، جامهدران، بستهنگار، قرایی، مثنوی پیچ،
نهیب، عراق، حصار، مسیحی، تخت طاقدیس و صدری، قرهباغی، و شاه ختایی از گوشههای مطرح این آواز به شمار میآیند.
آواز ابوعطا
آواز ابوعطا، یکی دیگر از آوازهای چهارگانه متعلق به دستگاه شور است.
ابوعطا با اسامی دیگری مانند «سارنج» (صلحی) و «دستان عرب» نیز شناخته میشود.
انسان با گوش دادن به ابوعطا به فکر فرو میرود و به مسائل پیرامونش میاندیشد.
ابوعطا در محدوده حجاز دارای نغمههایی نزدیک به الحان عربی است.
اما آواز ابوعطا خود، مورد پسند ایرانیان است. با اینکه ابوعطا با نام «دستان عرب» هم شناخته میشود
و در گوشههایی بسیار به نغمههای عربی نزدیک است، اما دستگاه ابوعطا دستگاهی کاملاً ایرانی و اصیل به شمار میرود.
آواز بیاتاصفهان
روحالله خالقی، آواز اصفهان را «گاهی شاد و گاهی غمگین» میخواند و حالت آن را «بین غم و شادی» توصیف میکند.
ایستادن روی درجه دوم گام اصفهان (گوشه بیاتراجه) حالت خاصی شبیه به گوشه بیداد همایون به آهنگ میدهد که از نظر نتبندی مانند یکدیگر هستند.
برخی زمان مناسب برای گوش فرادادن به آواز اصفهان را قبل از طلوع آفتاب میدانند
و به همین دلیل نیز حس آن را مناجاتگونه و متفکرانه بیان میکنند.
رنگ اختصاصیافته به این آواز، سبز روشن و عنصر آن شعله آتش است.
آواز اصفهان یا بیات اصفهان یکی از آوازهای پنجگانه موسیقی سنتی ایرانی است.
برخی این دستگاه را جزء دستگاه شور و برخی از متعلقات همایون دانستهاند.
آواز بیاتترک
بیاتتُرک از آوازهای چهارگانه دستگاه شور است.
شاید مهمترین و بارزترین نمونهای که ایرانیان از بیاتترک در ذهن دارند، اذان معروف مرحوم رحیم موذنزاده اردبیلی است
که روزانه هزاران بار از رادیو و تلویزیون و گلدستههای سراسر ایران پخش میشود
و نهتنها طراوت خود را از دست نداده، بلکه هر بار شنیدنش تازگی دارد.
آواز دشتی
آواز دشتی از متعلقات دستگاه شور است که آن را «آواز چوپانی» نیز نامیدهاند.
این آواز علیرغم اینکه غمانگیز و دردناک است اما در عین حال، لطافت و ظرافت بسیار دارد.
هرچند که آواز دشتی، امروزه بین مردم گیلان رواج یافته و گوشههایی مانند دیلمان و گیلکی متعلق به شمال ایران است،
اما اصل آواز دشتی متعلق به منطقه دشتستان در جنوب کشور است
و دردهای زمانه و روزگار پر از مشقت و سختی عشایر و چوپانان و مردمان کوهپایهنشین زاگرس را روایت میکند.
شوشتری
شوشتری گوشهای است از دستگاه همایون.
از همایون دو گوشه مشتق میشوند: یکی گوشه «شوشتری» و دیگری «اصفهانی».
شوشتر روی تمام دستگاههای موسیقی ایران آهنگهای محلی دارد و برای هر کدام از دستگاههای موسیقی ایران، یک ردیف محلی در شوشتر اجرا میشود.
این در حالی است که در شهرهای دیگر، تنها روی یک یا دو دستگاه از موسیقی ایران ردیف محلی دارند؛
یعنی آواز محلی را موافق یک یا دو دستگاه میخوانند.
اما در شوشتر موافق همه دستگاهها آهنگ محلی دارند.
اغلب باغبانها، بافندهها، معمارها و بیشتر مردم در شوشتر، موسیقی را خوب میدانند و خوب میخوانند.